دلــــــــتنگـــــــیـــــــ

afshin.mehri.loxblog.com


کجایی سهراب ؟

تو کجایی سهراب؟

آب را گل کردند...

چشم ها را بستند و چه با دل کردند…

وای سهراب کجایی آخر؟ ...

زخم ها بر دل عاشق کردند ..

خون به چشمان شقایق کردند !

تو کجایی سهراب؟ ..

که همین نزدیکی عشق را دار زدند ! ...

ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی ست…

دل خوش سیری چند...

صبر کن سهراب…

گفته بودی قایقی خواهی ساخت !

قایقت جا دارد؟

من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم…

چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,

|
 

هرچقد تنهــاتر میشی احتمال شروع یه رابطه احمقــانه بیشتر میشه !

 

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشه بیشتر تنهاست
چون به هیچکس جز همان آدم فکر نمی کنه !

 

خودت را در آغوش بگیر و بخــــــــواب !
هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد !
این جمع پر از تنــــهاییست…

 

وقتی همه را شبیه او می بینی ؛ عاشق هستی
وقتی که او را شبیه همه می بینی ؛ تنها هستی !

شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,

|
 

 

 

دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . .

شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,

|
 

 


دلم خوش نیست
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی …

شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,

|
 


به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم

بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان

بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست

شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .










هر انسانی یک بار

برای رسیدن به یک نفر، دیر می کند. و پس از آن،

برای رسیدن به کَسان دیگر، عجله ای، نمی کند . . .










همه بهانه هایم از نبودن توست

اگر باشی…

اگرباشی..

از هزار و یک بلاهم بهانه نمی گیرم . . .









نزدیکت می شوم بوی دریا می آید

دور که می شوم صدای باران

بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟

لنگر بیندازم و عاشقی کنم ، یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟










نه قرص و نه شربت و دوا، هیچ کدام

تاثیر ندارند به مانند ” سلام ”

برگرد که بی تو نفسم می گیرد

اکسیژنِ بی عطر ِ تو، سمّ است برام . . .









همه می گویند “سخت گیر”م!

راست می گویند

همین است که انقدر “سخت”

به تو “گیر” داده ام . . .








گریه کار کمی است برای توصیف نداشتنت

دارم به رفتار پرشکوهی شبیه به مرگ فکر میکنم . . . !








از روزی که

تصمیم به رفتن گرفته ای

بلاتکلیفی بین ما موج میزند

مثلا همین دل من

نمیداند با تو بیاید؟ یا پیش من بماند؟؟؟




شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,

|
 


هرگز تمامت را برای کسی رو نکن

بگذار کمی دست نیافتنی باشی

آدمها تمامت که کنند، “رهـــــایت” می کنند . . .










به تو بدهکارم

دست کم یک جان ، برای هر لبخند . . .








سرم را پنهان می کُنم

در گودی گلویت تمام ِ

غم ها راه گُم می کُنند . . .










ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘـــــــــــﻪ ﺍﻧﺪ : “ﺩﻭﺭﻱ ﻭ ﺩﻭﺳــــﺘﻲ”

ﻳﺎ ﻃﻌــــﻢ ﺩﻭﺳـــــﺘﻲ ﻧﭽﺸﻴـــﺪﻩ ﺍﻧﺪ

ﻳﺎ ﺩﺭﺩ ﺩﻭﺭﻱ ﻧﮑــــــﺸﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ . . .









خدا را چه دیدی ؟

یک روز بیشتر

” ساعتی ” ” لحظه ای ” با من بمان

شاید خنده ای پشت لب هایت

قطره ای پشت پلک هایت جا مانده باشد . . .











در سرم تویی

در چشمم تویی

در قلبم تو

من ، عکس دسته جمعی توام . . .








توبه نمی کُنم

من برای ِ به تو رسیدن

از گُرگ هم سِ مِ ج ترم . . .







شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,

|
 


تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند

و من رگ غیرتم باد !

عجب

نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !

شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,

|
 

 

انسان های بزرگ دو دل دارند.

دلی که درد میکشد وپنهان است...

و

دلی که میخندد وآشکار است...

پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:,

|
 

قــَشنگ تـَرین و زیبـــاتـَرین ســاعت ِ دُنیا، ساعَتے بــُود کـِـﮧ دیدَمـِـت.... !!

 

یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:,

|
 

 سیاهی لب هایم از دود سیگار نیست...

لب هایم...

سیاهپوش هزار حرف نگفته اند......

سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,

|
 
این روز ها

 

ایــــــن روزهــآ

    اگـــــر خـــوטּ هــمـ گـــــریه کنـــے

   عمـــق همدردی دیگــــــراטּ  با تـــو

        یکــ کــــــلمه اسـتـــ ـ  :

"
 آخـــــِـــی "

 

 

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
..........!!!

به من مجــــــــــــــوز چاپ نمی دهند..

می گویند داستـــــــــــــــانی که نوشتی قابل باور نیست

اما من.....

فقط خاطـــــــراتم را نوشــــــتم

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 

سهراب گفتی:" زیرباران باید رفت... چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "

چشمها راشستم باز همان را دیدم

جز دو رنگی و دروغ

جز غم و غصه و تلخی  هیچ به چشمم نرسید.

پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب.

دورهء تلخ فریب

دورهء رنگ سیاهی ایست سهراب.

دورهء این همه نامردی هاست.

تو اگرمیدانستی! دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟

باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
خاطراتت

شب ها خوابم نمی برد…

از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــم

بی انصاف…

محکم زدی ،

جایش مانده است…

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
خداحافظی

نغمه سرا (5)

 

تنها یک خداحافظی بی دلیل…

تمام سلام هایم را شکست…

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
من ساده ام باور کن

Naghmehsara08


قلبی دارم خسته از تپیدن

مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!

مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..

یـــک لبـــــخـنـــد ..

بــه بــازی میـــــگیــــری ..!

مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت ..

و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..

مــــــی گویند ســــاده ام ..!

اما مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ..،

همیـــــــــن!

و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!‬

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
با اونی ام که جامو گرفته

آهاى تویى که جاى منو گرفتی!!!


یادت باشه :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی پاستیل دوست داره ...

هی بهش نگو این کارو کن ؛اون کارو کن, عصبی میشه ....

وقتی مریضه حالشو بپرس دوس داره بدونه نگرانشی ...

وقتی صب شد بهش صب بخیر بگو

نفر اول تولدشو بهش تبریک بگو

خریدو دوس داره

هیچ وقت دسه خالی خونه نرو ناراحت میشه


چیزی را تكرار نكن بدش میاد , نصیحتش نكنی یه وقتا دوس نداره ....


خسته که باشه صداش دیوونت میكنه یا وقتی از خواب پا میشه ....

.
.
یادت باشه که...

اون همه چیزِ من بود

حق ندارى اذیتش کنی ...!!!

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
دلگیرم

با تو نیستم ، به خودت نگیر ، اصلا تو یکی نخوان ..
.
دارم با خودم زمزمه می کنم ، با خودم حرف می زنم ...


...
دلگیرم از آدم هایی که می آیند و می روند و پشت سرشان
 
را هم نگاه نمی کنند ...

نمی بینند که پشت سرشان به جای کاسه ی آب ،
 
اشک ریخته می شود ...

به جای خداحافظی ، بغض می کنند ...!

از تو دلگیر نیستم ، رفتن حق آدم هاست !! با خودم حرف می زنم
 

 

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
میترسم

 

مـیتـَـرسمــــ ...

..
 


عــاشِــقــــ دیــگَرے شَــومــــ ...


و تــو بـَــرگردے . . . .

 

مـــیــتَرسَــمــــ از ایــنڪِهــــ.

 

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

|
 
یادت همیشه سبز....

هر شب
وقتی که آخرین عابر هم
از کوچه پس کوچه های شهر
به خانه می خزد
و آخرین چراغ هم خاموش می شود
یاد تو
زیر پوست تنم
جوانه می زند
و خاطرت مرا
سر سبز می کند
چنان بی تاب می شوم
که دلم
برای لحظه ای دیدار
بی صبر و بی قرار
گوش کن
تیک تاک ساعت
آمدن و رفتن ثانیه ها را خبر می دهد
چه بی درنگ می ایند
و چه پر شتاب می روند
می ایند
تا آهسته آهسته مرا از تو دور تر سازند
و می روند
تا ذره ذره
گرمی این آتش افتاده به جانم را
با خود ببرند
چه خیال باطلی
چه سعی بیهوده ای
از این همه کوشش بی حاصل
چرا خسته نمی شوند؟
یادت همیشه سبز


 

یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:,

|
 
میگویند.....

 

مــــے گــُــویـَـنــد ســـــآدِه ام ،،.

 
مـــے گـُــویــَـنـــد تــُــومَــــرا بآ
 
یــِک جُمـــــلـــﮧ
 
یـِــک لَبـــــخـنـــد ،،،
 
بـــﮧ بــازےمیـــــگیــــرے

مــــــے گـُــــوینــــد تـَــرفنــد هـــآیت، شِـــیطنـــتهــــایت
 
و دروغ هآیـــت را نمــــے فَهمَــــم ... !!
 
مــــــے گویند ســــآده ام
 
اما تــــُـو ایــטּ را باوَر نَکـُـטּ
 
مـــَـــــטּ فـــــقــــــط دوســـتـــَــت دارم،
 
هَمیـــــــــטּ!!!!
 
و آنــــها ایــــטּ را نِمـــــــے فـَـــهمنــــد..

جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,

|
 
دروغ و حقیقت

 

روزی دروغ به حقیقت گفت: مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا

کنیم؟ حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد. آن دو با هم به کنار

ساحل رفتند، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد. دروغ

حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت. از آن روز همیشه حقیقت

عــــریان و زشت است، اما دروغ درلبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته

نمایان می شود....


 

جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,

|
 
افسوس

 

افسوس.....

زندگی ام را به لبخنده کسی باختم که به گریه هایم میخندید....

 

 

جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,

|
 
ارزوی دو همسر 60 ساله

 

یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.

ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،
هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و ...اجی مجی لا ترجی


دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه با خودش فکر کرد و گفت:

باید یه جوری از شر زن پیرم خلاص بشم باید یه دختر خوشگل گیرم بیاد و بعد با کمال پر رویی گفت : خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابر این، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه

پری چوب جادوییش و چرخوند و.........

اجی مجی لا ترجی

و آقا 92 ساله شد!


خانمش تا چشمش به صورت پر از چروک و دستان لرزان همسر پیرش افتاد از جاش بلافاصله بلند شد و گفت تو دیگه همسر من نیستی پیرمرد !!

مرد با چشمانی گریان بدنبال همسرش با پشتی خمیده می دوید و می گفت : من عاشقتم !!! حتما پیرمرد این جمله حکیم ارد بزرگ رو نشنیده بود که : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید

جمعه 4 اسفند 1391برچسب:عاشقانه ,

|
 

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور

کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای

لرزان گفت : بله خانم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم

دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو

سیاه و پاره نکن ؟ ها؟فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی

بی انظباطش باهاش صحبت کنم ))

دخترک چانه لرزانش را جمع کرد …بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :

خانوم …مادم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن … اونوقت

میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد …اونوقت میشه

 برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه … اونوقت …

اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم

رو پاک نکنم و توش بنویسم …

اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم …

معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …

و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد …

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,

|
 

یاد دارم در غروبی سرد سرد

می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد می زد : کهنه قالی می خرم

دسته دوم جنس عالی می خرم

کاسه و ظرف سفالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت اقا سفره خالی می خرید...؟

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,

|
 
حلقه نامزدی

حلقه نامزدی

 

 

مرد جوان وارد طلافروشی شد و حلقه‌ای را انتخاب کرد. طلافروش پرسید: «آیا می‌خواهید داخل حلقه نوشته‌ای حک شود؟»

 

 

مرد جوان گفت: «بله، لطفاً حک شود: تقدیم به عزیزترینم، آلیس.»

 

 

طلافروش پرسید: «آلیس خواهر شماست؟»

 

 

مرد گفت: «نه او دختری است که قرار است با هم نامزد شویم.»

 

 

طلافروش گفت: «من اگر جای شما بودم این را داخل حلقه نمی‌نوشتم. اگر نظر شما یا او عوض شود دیگر نمی‌توانید از این حلقه استفاده کنید.»

 

 

مرد گفت: «پیشنهاد شما چیست؟»

طلافروش گفت: «این را پیشنهاد می‌کنم: به اولین و آخرین عشقم. با این کار شما می‌توانید از این حلقه بارها استفاده کنید. من خودم هم همین کار را کردم

 

چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,

|
 
این متن را جدی بگیریم

این متن را جدی بگیریم"

فرزند عزیزم:

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،

اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم

اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است

صبور باش و درکم کن

 


ادامه مطلب

چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,

|
 
نامه ای عاشقانه از دکترشریعتی

نامـه ای عاشـقانه از دکتـر علی شریـعتی

 

 

با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند

با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند

با تو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند

با تو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند

و ابر، حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند

و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد

 

با تو، دریا

 


ادامه مطلب

چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,

|
 
باز باران

 

باز باران، با ترانه، ميخورد بر بام خانه


خانه ام كو؟


خانه ات كو؟


آن دل ديوانه ات كو؟


روزهاي كودكي كو؟ فصل خوب سادگي كو؟


يادت آيد روز باران گردش يك روز ديرين؟


پس چه شد ديگر كجا رفت؟ خاطرات خوب وشيرين


در دل آن كوي بن بست در دل تو آرزو هست؟


كودك خوشحال ديروز غرق در غمهاي امروز


ياد باران رفته از ياد آرزوها رفته بر باد


باز باران،باز باران‌ ميخورد بر بام خانه


بي ترانه،بي بهانه شايدم،گم كرده خانه

 

یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,

|
 
واکنش شما؟؟؟؟؟

 

شما بودید چه واکنشی نشان می‌دادید؟


ادامه مطلب

یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,

|
 

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم


ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ


یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !


با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !


اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید


یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم


رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
فریدون مشیری

سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

|
 

کسی را نرنجانید..

.

.

رنجاندن کسانی که دوستشان داریم فقط چند ثانیه طول میکشه...

.

.

اما جبرانش شاید سالها...

سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

|
 

معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگه است.

معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره.

 

 

دکتر علی شریعتی

دیشب که نمیدانستم به کدام یک از دردهایم بگریم ، کلی خندیدم.

 

خط تیره

معلم میدانست فاصله ها چه به روزمان می اورند که به خط فاصله میگفت : خط _ تیره

 

حق انتخاب

به خاطر سه چیز هیچگاه کسی را مسخره نکنید : چهره،والدین(پدرومادر) و زادگاه

چون انسان هیچ حق انتخابی در مورد آنها ندارد.

 

 

پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,

|
 
........

 

چه بگویم؟


خودم هم خسته شدم

شاید،

همه حرفهایِ من،

در این واژه خلاصه شود : " بیــــــــــا

 

یادت هست....؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم...
دیدی ...! جاده جایی نرفت...!
آن که رفت ، تو بودی

 

 

پازل دل یکی روبهم ریختن هنرنیست هروقت باتیکه های
شکسته دل یک نفر پازل دل جدیدبراش ساختی هنر کردی

 

 

سرمشق زندگیم
فراموش نكردن آنهاییست ،كه همیشه برایم عزیزهستند

 

سختی تنهایی رو وقتی فهمیدم
که دیدم مترسک به کلاغ میگه
هرچقددوست داری نوکم بزن
ولی تنهام نذار....

 

تا چـــه مایه اندوهناک و دشوار می تواند باشد عالم،

وقتی تو هیچ بهانه ای برای حضور در آن نداشته باشی!

 

 

آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت
خسته
پکر
داغون
عصبی
...و مریض بودی
ازت نپرسه
چرا؟
فقط دستت رو بگیره و بگه :

بلند شو بریم یه دور بزنیم، دوست ندارم این شکلی ببینمت
 
 
 
 
باور نـمی کنـم ...
خـالـق نظـم دانـه هـای انـار ،
زنـدگـی مـرا ...
بـی نظـم چيـده باشـد !
 
 
 
 

چوپانی را پرسیدند..
روزگار چگونه است؟؟؟؟
گفت...
گوسفندانم را پشم چینی کردم... بیشترشان گرگ بودند.

 

 

 


ادامه مطلب

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

|
 
سلامتی

 

بسلامتی پنگوئن که نیم وجب فد داره ولی لاتی راه میره

بسلانتی سندباد که بچه کرمانشاه نبود

ولی دنیا رو با شلوار کردی گشت

به سلامتی مادر ......

که سر سفر غذاکم بیاد اولین کسی که اشتها نداره اونه

 

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

|
 
تا اطلاع ثانوی تعطیل است ......

می دانی؟
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است!

... و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی:
بگذار منتـظـر بمانند!

حسین پناهی

 

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

|
 
دوستی بدون تا ......!!!

من بچه بودم ، او هم بچه بود .

سرم را بالا کردم . سرش را بالا کرد . دید که مرا می شناسد . خندیدم . گفت : """ دوستیم ؟ """ گفتم : """ دوست دوست """

گفت : "" تا کجا ؟ "" گفتم : "" دوستی که تا ندارد ""

گفت : "" تا مرگ؟ "" خندیدم و گفتم : "" من که گفتم تا ندارد ""

گفت : "" باشد ، تا پس از مرگ "" گفتم : "" نه ، نه ، گفتم که تا ندارد "" .

گفت : "" قبول ، تا آن جا که همه دوباره زنده می شود ، یعنی زندگی پس از مرگ. باز هم با هم دوستیم. تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا که باشد من و تو با هم دوستیم . "" خندیدم و گفتم : "" تو برایش تا هر کجا که دلت می خواهد یک تا بگذار . اصلأ یک تا بکش از سر این دنیا تا آن دنیا . اما من اصلأ تا نمی گذارم »

نگاهم کرد . نگاهش کردم . باور نمی کرد .

می دانستم . او می خواست حتمأ دوستی مان تا داشته باشد .

دوستی بدون تا را نمی فهمید !!!

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

|
 
مرد و زن

"زن"

آغوشش را میدهد به عشقی که

تمام لحظات دوستش داشته
...
با نگاه مردانه آرامش دهد

در خیابان دستش را محکم گرفته،

قدم بزند

در تنهاییش حس امنیت دهد...


"مرد"

تمام زندگیش را به پای زنی میریزد که

خستگیش را با بوسه ای گرم جواب دهد

وقت دلتنگی سرش روی سینه ی معطر عشقش بگذارد

و به آرامی بخوابد.....

تمام نمیشود حس عاشقی...

 

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

|
 
I let it fall, my heart

I let it fall, my heart

گذاشتم قلبم سقوط کنه

And as it fell, you rose to claim it

و در حالی که داشت سقوط میکرد تو بلند شدی تا فتحش کنی

It was dark and I was over

همه جا تاریک بود و من به اخر خط رسیده بودم

Until you kissed my lips and you saved me

تا اینکه تو منو بوسیدی و نجاتم دادی

My hands, they’re strong

دستهای من قوی ان

But my knees were far too weak

اما زانوانم اونقدر قوی نبودن

To stand in your arms

تا بتونم توی اغوشت محکم باشم

Without falling to your feet

و به پات نیفتم

But there’s a side to you that I never knew, never knew

اما یه چیزی رو در مورد تو هیچوقت نمیدونستمهیچوقت نمیدونستم


ادامه مطلب

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید...
afshin.mehri20@yahoo.com

عاشقانه های من و تو
مقاله های علمی
شعر ها
مذهبی
مطالب ازاد
آموزنده
عاشقانهــ هایـــ تنهاییــــــ من

 

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آزاد و آدرس afshin.mehri.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





شیک چت شیک ترین چت روم ایرانی
فناوری پیشرو
زندگی از نگاهی دیگر
روزگار تلخ
دانشجویان پرستاری 91
دانشجویان پرستاری 91
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

 

کجایی سهراب ؟
حقیقت

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 28904
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



Alternative content